زتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوي تو ليکن عقب سر نگران

ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي

تو بمان و دگران واي به حال دگران . . .

خوشحالم که بردم چون کسي رو از دست دادم که دوستم نداشت

خوشحالم که باختي چون کسي رو از دست دادي که دوستت داشت . . .

تو روزگار رفته ببين چي سهم ما شد

از عاشقي تباهي

از زندگي مصيبت

از دوستي شکستو

از سادگي خيانت . . .

يارب تو او را همچو من بر غم گرفتارش مکن

در شهر غربت اي خدا هرگز تو ازارش مکن

هر چند او از رفتنش چشمان من گريان نمود

ليک اي خداي مهربان از غصه پر بارش مکن . . .

کاش همانطور که از شکستن تکه اي شيشه بر ميگردي و نگاهش ميکني

وقتي دل مرا شکستي ، يکبار بر ميگشتي

فقط نيم نگاهي ميکردي . . .

هميشه سکوتم به معناي پيروزي نيست ، گاهي سکوت ميکنم تا بفهمي چه بي صدا باختي . . .

بهترين اسعار بودن خيلي زيبا هستن