مغزم هنگ کرد از بس به فکر یک جمله ، یک حرف حسابی بودم ، دیگه خسته شدم از بس بفکر مردم و چگونگی زندگیشان بودم من دیگه خودم هستم خودم یعنی از دنیا آزادم یعنی من که منم و نه برای کسی فیلم بازی کردن حتی اگه دنیای منی منو ببخش اما من از دنیا جدا شدم ؛ ببخش که باید به تو بگم خدانگهدار عشقم.

حالا من که با خدا موندم ، من که خیلی و خیلی به خدا خیانت مردم ، آری خیانت خدا فرمود بنده من به طرفم یک قدم بیا من دو قدم میام اما و اما من که باید به طرف خدا میرفتم ، رفتم طرف مخلوق خدا .

خدایا ما بندهگان ظالمت هستیم ما ختاکاریم خدا چقدر خوب و رحیمی چقدر عزیزی تو دلم پس ای خدا بحق دختر حبیبت و  رسولت محمد (الهم صلی علی محمد وآل محمد)ما بندهگان بدت را ببخش.

به نام خدا

من خیلی دوست دارم بمیرم آره بمیرم الان قبل از این که چیزی بدست بیارم و بترسم از دستش بدم الان که 20 سال عمر کردم به نظرم کافی هست ، خدایا منو ازاین علت و بلایی که همه را به دوزخ میکشه دور کن از دنیا که دلمو شکست،تنها منو گذاشت ولی هنوز یه جوری دارم بر سطح زمین راه میرم هنوز زنده ام  خدا منو بگیر قبل اینکه به بدترین مرد زمانه دنیا تبدیل بشم ، ای خدا من کسی رو ندارم ای خدا من کلی آدم در اطرافم هستند ولی تنهام خیلی تنها ای خدا دلم تو را می خواد تو را  نه کسی دیگر "خدایا خیلی دوست دارم"خدایا تو هیچ وقت تنهام نگذاشتی هیچ وقت منو رها نکردی ولی من خیلی بهت بی توجهی کردم  منو به حق اهل بیت (ع) ببخش.

"این هم یه کاغذ از دفتر خاطرات زندگی بی هدفم"

چه گویم که در سکوت خویش مانده ام 

                                                در انتظار بودم که خود ،سکوت شکن من باشی

هر چه میکردی من آگاه ترین بودم 

                                                منتظر بودم که گویی چه میکردی در غیابم

* ای کاش می گفتی که چه می گذشت تا بدونم چه کنم در این لحظات بی کسی ای کاش کنارم بوی هم درد و همدل من میشدی ای کتش هیچ وقت کسی بهت نمی گفت که بی من درد تنهایی نیست*

بعضی ها میگن حرف دل اما من میگم انفجار بغض در بک جایی .

آره بعضی وقتها حرفی با درد  در دلت حس میکنی که باید چیزی بگی ! دوست داری به کسی یا فردی که حس می کنی ئرکت می کنه رو در رو بهش بگی . . .

اما اگه کسی کنارت نیست و در تنهایی زندگی میکنی ، آره حیلی سحته که تنها باشی در میان 6 میلیارد انسان ، عجیبه درسته ئرمیان 6 میلیارد انسان تنها باشی و کسی رو نداشته باشی و سخترش این که در میان این همه انسان فراموش بشی و کسی ازت سراغ نگیره ، وای این دیگه منتهی میشه به مرگ . . . !                                                                                                 خوب حرف دلم  اینه که دوست دارم با کسی حرف بزنم و اون واقعاً درکم کنه ؛ اگه کسی منو میشناسه میگخ یکی رو که داره باهاش حرف بزنه ؟                                                               

آره دارم ولی منو فراموش و درکم نمیکنه لنم منو میاره ولی درحقیقت منو نمیشناسه غریبه ها ار اون بهترن ...!

حالم این قدر بده که نمیدنم الان چی دارم میگم.

عید ومد ولی امسال برای من عید نیست ، عید ومن ولی امسال مادر بزرگم منو تنها گذاشت ، سال قبل مادر بزرگم رفت امسال 2رفت دنبالش امسال تنهام هم از مادر بزرکام هم از دختری که دوست داشتم , سال های قبل با شنیدن از زبانش که میگه عیدت مبارک و نماز و زوره ات قبول میرفتم سر نماز فطر ولی امسال منو تنها گذاشت.

دیشب دیدمش خواستم از خودم بهش بگم ولی زبونم قفل شد خواستم بهش بکم چرا تنهام گذاشتی نتونستم بگم ، فقط بهش گفتم سلام خوبی و با لبخند که از ته دلم میامد میزدم و از حالش می پرسیدم.

حیف شد که بهش نگفتم هنوز عاشقتم هنوز بفکرتم ولی فقط میگم بخیر بگذه و فراموشش کنم چون فراموش کردنش سخته بخدا

من ، من نمیتونم فراموش کنم

من نمیتونم اون همه خاطره ها رو فراموش کنم ؟ خاطره های که تنها امید زنده بودن من هست من نمیتونم فراموشش کنم .

الان شاید باورتون نشه ولی اشک ام تو چشام هستن وی پایین نمیان بغض گلومو گرفته ولی منفجر نمیشه من الان یک جسم بدون روحم . . .

من این وبلاگو براش درست کردم برا کسی که 2 چشم من هست برا عشقم برا جونم برا تو ای غزل زندگیم ای عزیز من ای گلم ای دلم . . .

الان میخوام اشک بریزم ولی چشام میگن بخاطر یک دختر گریه نکن این اشک هارو برا توبه در درگاه خدا استفاده کن برا کسی که این عشق را به دلت اورد .

حالامن با این حرفا و این جور  دل خالی کردنا راحت میشم ای خدا دوستت دارم که نشانم دادی راه راست را.

من این وبلاگ را بخاطر عشق اولم درست کردم

من امشب دلم گرفته دوست دارم بمیرم ولی  اختیار بودن یا نبودن دستم نیست !!!

تا حالا به این فکر کردید عشق چیه و عشق پاک چیه ؟

آره عشق پاک عشقی که فقط من و تو نیست عشق برای خداست ، همش وقتی تو عشقمون شکست یا حقیقتو می بینیم احساس میکنیم دیگه زندگی بسه ؟

به خودمون میگیم برای اون زنده بودم حال که نیست من نیستم !!! نفسم را از اون میگرفتم حالا که نیست من بی نفس ماندم ؟؟؟

من عاشق شدم عاشق یک دختر فوق العاده خوشکل ونم عاشقم شد لخظه های زیبا از باهم بودن و تلخی قهر کردن و قشنگی ناره ومدن و خرید ناره عشقم ، من عاشق یک دختر غریبه نشدم تا مثل همه پسرا وقتی نیارم ازش تمام شد اون رو ولکنم ؟؟؟

اگه بگم اون در سال هزار بار با من قهر میکنه و هزار بار باهم آشتی میکنیم باور کنید که این حقیقته ؟؟ چقدر قهر کردناش خوبن !!! چقدر ناز کردنش خوبه !!! چقدر خندش ریباشت و به دل میشینه!!! دلم براش تنگ شد دلم برا صورتش تنگ شده .

چقدر دوست دارم ساعتها فقط به چشاش نگاه کنم و ساکت بمونم ، دوست دارم الان کنارم باشه و حرفای تکراری و بی منطق بزنیم ولی باهم باشیم!

دلم براش تنگ شده ای خدا برش کردن به سویم که طاقتم طاق شده.

نویسنده: علیرضا